عاشقی یعنی وسط بهار، وسط بهشت، چه مزه ای میدهد اردی بهشت رنگارنگ، اردی بهشت با نم نم های بارانی با سبز کم رنگ زمین وقتی شبنم رو شونه هات رو نفس میکشم آخ که تا آخر عمرم مستیش نمیپره وقتی دست هامون رو میگیریم حتی هوا هم رد نمیشه از ارتعاش نبض هامون چه میشکفه همه چی از پامچال های تو گلدون بگیر تا بوسه های قُمری ها چه بهشتیه باتو اردیبهشت
????????????
ای خوش آن عمری که رویای تودرسرداشتم زندگی را با وجودت من چه باورداشتم در نبودت تاکه اشکی برنگاهم میچکید چتری از یادت براےی دیده ی تَرداشتم هق هقِ پنهانی ام راڪس ندیده جزخدا با خبر بود او ڪنارت حال بهترداشتم سرڪشیدم جام زهرآلوددوری راچه تلخ تا بفهمانم به تو ، حسی فراتر داشتم میرسدعمرم به پایانش ولی این رابدان عشق نابت را به دل تا روز آخر داشتم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|